موفقیت بلندمدت یک شرکت به تصمیمات مدیریت آن بستگی دارد. انتصاب مدیریت توسط سهامداران انجام می شود. اما مشکل اینجاست که سهامداران یک گروه همگن در نظر گرفته می شوند. این بازتاب دقیق واقعیت نیست. انواع مختلفی از سهامداران در یک شرکت سرمایه گذاری می کنند. برخی از سهامداران قصد دارند سهام را برای مدت طولانی تری نگه دارند در حالی که برخی دیگر هستند که سهام را تنها برای چند روز و در برخی موارد فقط چند دقیقه نگه می دارند.
حاکمیت قانون در اکثر کشورها برای سهامداران بدون توجه به مدت زمانی که سهام را در اختیار دارند، از حق رای برابر برخوردار می شوند . یک سهامدار یک دهه دارای حقوقی برابر با سهامدار یک روزه است. طرفدارانی که حق رای طولانی مدت را تایید می کنند، این را ناعادلانه می دانند. این به این دلیل است که سهامداران کوتاه مدت اغلب سفته باز هستند. آنها هیچ ارتباطی با منافع بلند مدت شرکت ندارند. از آنجایی که آنها رای برابری دارند، در نهایت فرآیند خلق ارزش شرکت را مخدوش می کنند.
مورد در Point
دولت فرانسه حق رای متفاوتی را در شرکت های خود در نظر گرفته است. این بدان معناست که سهامدارانی که سهام را برای بیش از 24 ماه نگه داشته اند، در فهرستی که “ثبت وفاداری” نامیده می شود، فهرست می شوند. این سهامداران دو برابر یک سهامدار متوسط قدرت رای دارند. این حقوق متمایز استاندارد بالفعل برای هر شرکتی است، مگر اینکه تصمیم بگیرند با ذکر آن در اساسنامه خود از این فرآیند انصراف دهند. قانون مشابهی در ایتالیا نیز در حال تصویب است. سرمایه گذاران در سراسر جهان نظرات مخالفی در مورد این قانون دارند.
همچنین لازم به ذکر است که سهامداران شرکت های بزرگی مانند خودروساز فرانسوی رنو با اکثریت قاطع به “یک سهم یک رای” رای داده اند. مورد مشابهی در L’Oreal اتفاق افتاد که در آن بیش از 95 درصد از سهامداران به حفظ قانون “یک سهم یک رای” رای دادند.
از آنجایی که صدور سود سهام وفاداری و سهام وفاداری نیاز به اکثریت ویژه یعنی 75% رای در ایتالیا دارد، هیچ شرکت ایتالیایی بزرگی تا کنون این قوانین را اجرا نکرده است.
در حالی که برخی معتقدند این قانون برای سهامداران موهبت است، برخی دیگر آن را آفت می دانند. در این مقاله هر دوی این دیدگاه ها را درک خواهیم کرد.
مزایای حقوق رای متفاوت
- اجتناب از تصاحب خصمانه: حق رای متمایز باعث می شود که برخی از طبقات سهامداران مهمتر از بقیه باشند. این امر تسلط خصمانه را تقریباً غیرممکن خواهد کرد. تصاحب خصمانه با خرید سهام در بازار آزاد در یک بازه زمانی کوتاه انجام می شود. اما بر اساس این قانون با تغییر سهامداران، حق رای به نصف کاهش می یابد. از این رو، کسب 50 درصد از سهام تنها 25 درصد از حق رای را تامین می کند. بسیاری از دولت ها از این قانون حمایت می کنند زیرا از تصاحب شرکت ها توسط کرکس های شرکتی و ایجاد بیکاری قابل توجه جلوگیری می کند.
- مالکیت بلندمدت را تشویق می کند: حق رأی متمایز، مالکیت بلندمدت را تشویق می کند. آنها انگیزه جدی برای مردم ایجاد می کنند که سهام خود را نفروشند. این امر همچنین باعث ایجاد ناامیدی برای خریداران می شود زیرا آنها از حق رای برابر برخوردار نیستند. حتی برخی از کشورها پیشنهاد می کنند که سهامداران قدیمی برای جبران وفاداری آنها، نرخ سود ویژه ای در نظر بگیرند. مالکیت سهام بلندمدت پلتفرمی است که برای ایجاد شرکتهای با ثبات لازم است، زیرا مدیریت با کسب نتایج کوتاهمدت برای آرام کردن برخی از سهامداران منحرف نمیشود.
معایب حق رأی متمایز
- حقوق اقلیت: مشکل حق رای متمایز این است که بر سهامداران اقلیت تأثیر منفی می گذارد. سرمایه گذاران نهادی بزرگتر تمایل دارند سهام را برای مدت زمان طولانی تری نگه دارند. از این رو، آنها هستند که از حق رای مضاعف برخوردار خواهند شد. این امر خندق های قابل توجه آنها را بیشتر مستحکم می کند. از سوی دیگر، سهامداران اقلیت تمایلی به نگه داشتن سهام برای مدت طولانی ندارند. از آنجایی که آنها در اداره شرکت حرف بسیار کمی خواهند داشت، این احتمال وجود دارد که سرمایه آنها مورد بهره برداری قرار گیرد و به عنوان یک گروه به حاشیه رانده شوند.
- تأثیرات نقدشوندگی: یکی دیگر از مسائل مهم در مورد حق رأی متمایز این است که بر نقدشوندگی سهام تأثیر می گذارد. سهام بر این فرض فروخته می شود که نقد شونده هستند و در صورتی که سرمایه گذار بخواهد سهام را به پول تبدیل کند، همیشه بازار آماده ای در دسترس خواهد بود. معرفی این حق رای این روند را با مشکل مواجه می کند. سهامداران جدیدتر رای مساوی نخواهند داشت. از این رو، آنها تمایلی به خرید ندارند. سهامداران مسن تر نیز دلیل مهمی برای عدم فروش دارند. این امر باعث کمبود مصنوعی سهام می شود که عملکرد آزادانه بازار را مختل می کند. از نظر تئوری، برای اینکه بازار آزادانه عمل کند، باید هزینه های مبادله صفر باشد. تحمیل هزینه های قابل توجه قیمت ها را مخدوش می کند و بر نقدینگی تأثیر منفی می گذارد.
به طور خلاصه، حق رای متمایز یک موضوع پیچیده است. مزایا و معایب قابل توجهی در این مورد وجود دارد که باید مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. با این حال، قانون “یک سهم یک رای” برای مدت طولانی در فرهنگ شرکت جا افتاده است. تغییر این قانون به نفوذ زیادی نیاز دارد و منجر به آشفتگی های کوتاه مدت زیادی در بازار خواهد شد. به جای اینکه دولت از طرف شرکت تصمیم گیری کند، می توان به هر شرکتی این حق را داد که خودش تصمیم بگیرد.
بدون نظر