نیاز به چارچوب های حکمرانی جهانی
جنبه کلیدی در مورد اینکه چگونه حاکمیت شرکتی جهانی تا حد یکنواختی تکامل یافته است، این واقعیت است که علاوه بر سرمایه جهانی که قوانین جهانی را می طلبد، حرکتی همزمان به سمت حاکمیت شرکتی همگرا در سراسر جهان بر اساس مدل تحت رهبری ایالات متحده وجود داشته است. حکومت.
این مورد در مورد بسیاری از شرکتهای آسیایی بوده است که نه تنها توسط سرمایهگذاران غربی تشویق و ترغیب شدهاند تا شیوههای حکمرانی جهانی را ایجاد کنند، بلکه به این دلیل است که در میان این شرکتها متوجه شدهاند که پذیرفتن داوطلبانه هنجارهای جهانی باعث میشود آنها ماهیت واقعی جهانی داشته باشند.
نمونه های آسیایی
نمونه بارز آن صنعت IT (فناوری اطلاعات) هند است که در دهه های اخیر پیشرو موج اول و دوم جهانی شدن بود. شرکتهای فناوری اطلاعات هند جزو اولین شرکتهایی بودند که حسابداری و گزارشدهی جهانی و همچنین استانداردهای افشا را که از مدل حکومتداری ایالات متحده الهام گرفته شده بود، پذیرفتند.
در میان این شرکت ها، Infosys یکی از اولین پذیرندگان بود که باعث شد شرکت نتایج سالانه خود را در قالب GAP ایالات متحده (اصول حسابداری عمومی) و همچنین در نسخه هندی گزارش کند. انجام این کار نه تنها گواهی بر الزامات نظارتی برای فهرست شدن در بورس NASDAQ در ایالات متحده است، بلکه به این دلیل است که رهبری ارشد آن متوجه برتری مدل غربی حاکمیت شرکتی به ویژه مفاد SOX شده است. Sarbanes Oxley) و مدل ICGN (شبکه حاکمیت شرکتی بین المللی).
با نگاهی دورتر به شرق، شرکت سونی در ژاپن در سال 1997 زمانی که مدل های غربی حاکمیت شرکتی را پذیرفت ، زودتر از آن بود، که به زودی دولت ژاپن را مجبور به ایجاد یک کد تجاری کرد که مطابق با الزامات SOX، ICGN و OECD مدل سازی شده بود. قوانین.
این مثالها مصداق یک کد بینالمللی حاکمیت شرکتی و دوام آن را در محیط بازاری که در آن سرمایه، کالا، مردم و خدمات آزادانه در سراسر جهان حرکت میکنند، اثبات میکند.
دلایل پیروی شرکت های آسیایی از مدل های حکمرانی آمریکایی
وقتی در چنین بازار جهانی یکسانی در قوانین و مقررات وجود نداشته باشد، وضعیت شبیه روزهای غرب وحشی یور می شود که در آن هر بازیکن و ذینفع مطابق با هوا و هوس رفتار می کنند و هر کدام به زبانی صحبت می کنند (به معنای واقعی کلمه نیز همینطور). به صورت استعاری) منجر به “برج بابل” مجازی می شود که در آن هیچ کس نمی تواند دیگران را درک کند.
بعلاوه، زمانی که به رسواییهای اخیر شرایط بد کاری در چین، ناآرامیهای کارگران در تأسیسات تولید اپل، اعتراض کارگران پوشاک بنگلادشی به شیوهای مشابه، و جنجالهای مختلف پیرامون در مقیاس بزرگ نگاه کنیم، قابلیت دوام یک کد بینالمللی افزایش مییابد. پروژه های صنعتی در هند به دلیل فساد و مسائل زیست محیطی.
به دلیل وقوع این حوادث در کشورهایی که از استانداردهای حاکمیت شرکتی مشابه غرب پیروی نمیکنند (از جایی که این شرکتها از آنجا منشأ میگیرند و سرمایهگذاری میشوند)، مدیریت این شرکتها درخواست درماندگی کردند زیرا قوانین و مقررات محلی یا ضعیف یا ضعیف بودند. اجرا و اجرا شد.
این امر منجر به فشار مجدد برای استانداردهای یکنواخت حاکمیت شرکتی شد که از نظر دامنه و ماهیت یکسان بین المللی است. در واقع، همانطور که قبلاً ذکر شد، همچنین درخواستهایی برای رویکرد جهانی به مشکلاتی وجود داشت که در آن شرکتهای جهانی دولتهای منطقه را تشویق و ترغیب میکنند تا قوانین یکسانی را اتخاذ کنند و در عین حال آنها را در شرایط محلی اعمال کنند تا هیچیک از طرفین نتوانند ادعا کنند که طرف مقابل. موضع مربوطه خود را در مورد این موضوع درک نمی کند.
دلایل مخالفت شرکتهای آسیایی با پیروی از مدلهای حکمرانی آمریکایی
بحثی که تاکنون مطرح شده است، دلیل محکمی برای یک کد بین المللی حاکمیت شرکتی ایجاد کرده است و بر قابل اجرا بودن آن تاکید کرده است. با این حال، با وجود این نکات، هنوز دیدگاهها و دیدگاههای جایگزین بسیاری وجود دارد که امکانپذیری چنین کدی را به سخره میگیرد.
به عنوان مثال، بسیاری از کارشناسان بر این باورند که به دلیل ترکیبی از دلایل تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، ملتها و شرکتها طبق شرایط محلی به فعالیت خود ادامه میدهند و در برابر فشارها برای انطباق با قوانین بینالمللی مقاومت میکنند.
علاوه بر این، به دلیل چشماندازهای متفاوت شرکتها در هر کشور، به این معنی که الگوهای سهامداری، ساختار کسبوکارهای خانوادگی، و تأکید سنتی بر احساسات ملیگرایانه که در برابر تغییرات تأثیر میگذارند و مقاومت میکنند، برخی از کارشناسان معتقدند که ما با یکسان و بینالمللی فاصله داریم. کد حاکمیت شرکتی حتی بیشتر از آن، این کارشناسان با توجه به این دلایل، قابلیت اجرای چنین کدی را زیر سوال می برند.
برای مثال، برای شرکتهای آمریکایی معمول است که پایگاه سهامداران بزرگ و متنوعی داشته باشند که در آن بانکها، سهامداران نهادی، دولتها و سایر منافع دارای سهام حاشیهای هستند و اکثر سهامداران از الگوی پیروی میکنند که در آن، مگر اینکه بلوک قابل توجهی از آنها وجود داشته باشد، سهام ترکیبی هنوز به اندازه سهام در آسیا قابل مقایسه نخواهد بود.
معمولاً هیئتهای مدیره در آسیا دارای نمایندگی نهادی، دولتی و بانکی هستند زیرا این منافع شرکتها را از طریق هلدینگ متقابل و جنبههای دیگر کنترل میکنند.
علاوه بر این، این سیستم تا حدودی با ماهیت صنعت و چشمانداز شرکتها در این کشورها هماهنگ است که به دلایل سیاسی و اجتماعی به هیئتهای مدیره بزرگ و نمایندگی کافی برای همه بازیگران کلیدی نیاز دارند.
بنابراین، انگیزه کمی برای این شرکتها وجود دارد که سیستمی را که برای آنها بسیار خوب کار کرده است، کنار بگذارند و به نفع سیستمی که در امتداد هیئتهای مدیره در ایالات متحده مدلسازی میشود، که در آن سهامداری متنوع معمول است.
نتیجه
شاید مهم ترین دلیلی که بسیاری از شرکت ها در سراسر جهان تمایلی به همگرایی با مدل ایالات متحده ندارند، که به طور ضمنی می تواند منجر به یک کد بین المللی یکنواخت شود، این واقعیت است که در سال های اخیر، اسکلت ها شروع به فرو ریختن از گنجه های این شرکت کرده اند. شرکت های آمریکایی
این بدان معناست که به همان شیوهای که به دنبال عقبنشینی جهانی علیه تلاشهای ایالات متحده برای ایجاد نظم نوین جهانی که بسیاری آن را به عنوان شاهدی بر استانداردهای دوگانه و ریاکاری این کشور نکوهش میکنند، بسیاری از شرکتها در سراسر جهان به طور مشابه چنین همگنسازی حاکمیت شرکتی را بهعنوان یکسان میبینند. نئو امپریالیسم یا تلاش نسبتاً ضعیفی برای دستیابی به هژمونی در زمانی که جوجه ها واقعاً به خانه می آیند تا جوجه کشی کنند.
بدون نظر