انقلاب رسانههای اجتماعی دنیای تجارت را تحت تأثیر قرار داده است. حوزه های کمی از تجارت و جامعه توسط انقلاب رسانه های اجتماعی دست نخورده باقی مانده است. همزمان با این روند، شرکت ها و رهبران کسب و کار به قدرت عظیم رسانه های اجتماعی پی برده اند و شروع به تنظیم استراتژی های خود بر این اساس کرده اند. این مقاله به شش مهارت ضروری رسانه های اجتماعی می پردازد که هر رهبر باید برای موفقیت در دنیای وب 2.0 داشته باشد.
- تبدیل شدن به یک تولید کننده
رهبران کسب و کار باید رسانه های اجتماعی را با تولید و به اشتراک گذاری رسانه های غنی در وبلاگ های خود و با باز کردن حساب های فیس بوک و توییتر که از طریق آن می توانند با سهامداران خود ارتباط برقرار کنند، در ارتباطات خود بگنجانند. البته، گفتن این کار آسان تر از انجام آن است، زیرا اکثر رهبران کسب و کار پشت منحنی رسانه های اجتماعی هستند. برای کاهش این نقص، رهبران کسب و کار باید یاد بگیرند که از فناوری به طور مؤثرتر و کارآمدتر استفاده کنند. این بدان معنی است که آنها باید مهارت های فنی خود را ارتقا دهند و در رسانه های اجتماعی باهوش شوند. این سواد و تخصص در استفاده از رسانه های اجتماعی یک مزیت بزرگ برای آنها خواهد بود، زیرا آنها به دنبال برقراری ارتباط با سهامداران خود هستند.
- تبدیل شدن به یک توزیع کننده
همگرایی رسانههای پخش عمودی و رسانههای مشارکتی افقی به این معنی است که رهبران کسبوکار باید بر دانش این تعامل بین این پارادایمهای بسیار متفاوت در محل کار مسلط شوند. به عنوان مثال، ارتباطات سنتی عمدتاً سلسله مراتبی است و از جریان فرمان و کنترل پیروی می کند. از سوی دیگر، رسانههای اجتماعی از پویاییهای سیستمی پیروی میکنند که تعیین میکند آیا محتوا ویروسی میشود یا نه و از این رو، رهبران کسبوکار باید در کنترل توزیع محتوا متخصص شوند که به آنها اجازه میدهد بر جریان ارتباطات در سراسر سازمان تأثیر بگذارند. دانستن اینکه چه بگوییم و چگونه بگوییم به اندازه توزیع این پیام ها به مخاطبان مهم است.
- تبدیل شدن به یک گیرنده
سخن رایجی که در عصر اطلاعات شنیده می شود این است که ما در محاصره بیش از حد اطلاعات هستیم. با غرق شدن در سیل کمنظیر پستها، توییتها و ایمیلهای فیسبوک، رهبران کسبوکار میتوانند در این پیچ و خم الکترونیکی گم شوند که توانایی آنها را برای غربال کردن محتوا و تعیین اینکه چه چیزی مفید است یا نه، مختل میکند. با توجه به این واقعیت که رهبران کسب و کار به طور سنتی دستیارانی داشته اند تا اطلاعات لازم را در اختیار آنها بگذارند، ممکن است مجبور باشند از کارکنانی با دانش وب استفاده کنند تا این کار را برای آنها در دنیای در حال تغییر وب 2.0 انجام دهند.
- تبدیل شدن به یک مشاور و ارکستراتور
هنگامی که رهبران کسب و کار به اهمیت وب 2.0 برای سازمان خود پی بردند، وظیفه بعدی این است که اطمینان حاصل کنند که اجازه می دهند این بینش در سراسر سازمان نفوذ کند. به عبارت دیگر، آنها باید به عوامل تغییر تبدیل شوند که در آن از پتانسیل رسانه های اجتماعی با الهام بخشیدن به کارمندان خود برای پذیرش موثر و کارآمد رسانه های اجتماعی بهره ببرند. برای انجام این کار، آنها باید مهارت هایی را داشته باشند که در سه بخش بالا توضیح داده شد و علاوه بر آن، باید کلاه انجیلی ها را که مزایای رسانه های اجتماعی را در بوق و کرنا به کارمندان خود می دهند، بر سر بگذارند.
- معمار شدن
انقلاب رسانههای اجتماعی مفاهیم سنتی ارتباطات سازمانی را به چالش کشیده است، زیرا مرز باریکی بین تبادل آزاد اطلاعات در سراسر سازمان و خطر استفاده غیرمسئولانه وجود دارد که تهدیدات وجودی سازمانها را به همراه دارد. به عنوان مثال، در بسیاری از شرکتها، ممنوعیت استفاده از رسانههای اجتماعی توسط کارمندان در طول مدت زمانی که در سمت خود هستند، رایج است. به جای این پاسخ های خودسرانه، رهبران کسب و کار باید استراتژی های مناسبی را توسعه دهند که مسئولیت پذیری عمودی را با همکاری افقی ادغام کند. به عبارت دیگر، ادغام ارتباطات سلسله مراتبی سازمانی با شبکه های ارتباطی غیررسمی چالش پیش روی رهبران کسب و کار است.
- تبدیل شدن به یک تحلیلگر
در نهایت، رهبران کسبوکار نه تنها باید از رسانههای اجتماعی برای موفقیت سازمانی خود استفاده کنند، بلکه باید با سوار شدن بر موج تغییر و پیشبینی تغییر پارادایم بعدی، جلوتر از منحنی باشند. از آنجایی که نسل بعدی اینترنت اشیاء در حال حاضر در افق است، رهبران کسب و کار باید از تمام عقل و تجربه خود استفاده کنند تا ببینند سازمان هایشان چگونه می توانند از تغییرات آینده سود ببرند. این به این معنی است که چندین کلاه را به طور همزمان بپوشید و اطمینان حاصل کنید که آنها به جای پشت سر، جلوتر از منحنی هستند.
بدون نظر