چرا تعادل زندگی کاری و رفاه کارکنان در زمانهای اخیر به موضوعات داغ تبدیل شدهاند؟
اخیراً موضوع فرسودگی شغلی و سلامت کارکنان در محل کار به موضوعات داغ تبدیل شده است که نیازمند توجه سازمان ها، خود کارکنان و ذینفعان مرتبط مانند متخصصان منابع انسانی (HR) و روانشناسانی است که اغلب توسط سازمان استخدام می شوند. برای کمک به کارکنان خود از فرسودگی شغلی جلوگیری کنند.
این علاقه ناگهانی به رفاه کارکنان و نیاز به تعادل مناسب در زندگی کاری به دلیل شیوع بالای فرسودگی شغلی در بین متخصصان است که هم منجر به از دست دادن بهره وری شخصی و هم بر بهره وری کلی سازمانی می شود .
علاوه بر این، با شروع همهگیری کووید 19 و مدل WFH یا کار از خانه که بهوجود آمده است، سلامت روانی کارکنان به یک چالش تبدیل میشود و از این رو، تمرکز مجدد بر کمک به کارکنان برای جلوگیری از فرسودگی شغلی دوباره شده است.
در واقع، تعادل زندگی کاری چیزی است که نیاز به توجه فوری سازمانها دارد، زیرا ساعات کار اضافی بدون زمان برای استراحت میتواند منجر به استرس و فرسودگی شغلی شود.
علاوه بر این، با توجه به شرایط فشار بالا و خطرات سنگین کار در شرکتهای درجه یک که کارمندان را خسته میکند به این معنی است که در نهایت شرکتها نیز ضرر خواهند کرد.
چگونه کارفرمایان و کارمندان باید متوجه شوند که زندگی فراتر از کار وجود دارد
بنابراین، چگونه سازمانها اطمینان حاصل میکنند که کارکنانشان از تعادل زندگی کاری بهینه برخوردار هستند؟
علاوه بر این، چگونه با همکاری فعال کارکنان، مدل های تعادل زندگی کاری را پیاده سازی می کنند؟
جدا از این، آیا اقداماتی وجود دارد که خود کارمندان می توانند انجام دهند تا اطمینان حاصل شود که آنها به اندازه کافی آرام و بدون استرس هستند؟
برای شروع، باید ساعات کاری مشخصی وجود داشته باشد تا کارمندان به موقع به خانه بروند یا حتی اگر دیر کار می کنند، روز بعد باید اجازه داشته باشند که دیر به دفتر بیایند.
در حالی که ساعات ثابت کار ایده آلیستی است و به ویژه در هند، جایی که کارمندان تا دیروقت کار می کنند معمول است، سازمان هایی هستند که بر این جنبه اصرار دارند که در آن دیر کار کردن جریمه می شود.
علاوه بر این، تحت هیچ شرایطی نباید به کارمندان اجازه داد که کار را به خانه ببرند، که با کار از خانه متفاوت است.
برای توضیح، باید قوانین سختگیرانهای وجود داشته باشد که کارمندان را از حضور در تماسهای خانگی منع میکند و فقط زمانی مجاز است که WFH باشند.
این مورد در فرانسه است، جایی که اخیراً دولت قوانینی را تصویب کرده است که به کارمندان اجازه میدهد تماسهای محل کار را رد کنند و بعد از ساعات کاری به ایمیلهای رسمی پاسخ ندهند یا به آنها پاسخ ندهند.
سیاست ها و قوانین خاص برای تعادل زندگی کاری و جلوگیری از فرسودگی شغلی کارکنان
جدای از این جنبه ها، با اطمینان از اینکه کارکنان از استراحت اجباری کار می کنند، می توان به تعادل زندگی کاری سالم نیز دست یافت.
به عبارت دیگر، از برگ ها باید به طور کامل استفاده شود تا کارکنان و به نوبه خود سازمان ها بتوانند زندگی بدون یکدیگر را بیاموزند.
در واقع، تعطیلات اجباری تضمین می کند که سازمان ها خیلی به کارمند خاصی وابسته نیستند و به نوبه خود، کارمندان از استراحت بسیار شایسته برخوردار می شوند.
کلید تعادل بهینه زندگی کاری این مفهوم است که کار همه چیز نیست و زندگی فراتر از دفتر کار وجود دارد. این باید اصل راهنمای همه مدلهای تعادل زندگی کاری باشد.
جدای از این، در زمانهای اخیر، سازمانها روانشناسان و کارشناسان متعهد در تعادل زندگی کاری را استخدام کردهاند تا به کارکنان خود کمک کنند تا برنامههای فردی تعادل زندگی کاری را که مختص هر کارمند است، ترسیم کنند.
این برنامه های سفارشی بر اساس موقعیت کارمند در سلسله مراتب، سطح مسئولیت او و کارهای مرتبطی که انجام می دهند، ترسیم می شوند.
علاوه بر این، جنبه ای از فعالیت های سرگرم کننده در محل کار نیز وجود دارد که به کارکنان در کاهش استرس در ساعات اداری کمک می کند.
برخی از شرکت ها هستند که اردوگاه های خارج از سایت برای استراحت و استراحت کارکنان پس از یک پروژه طاقت فرسا دارند.
اکثر برنامه های تعادل زندگی کاری یک افسانه و نیاز به تغییر الگو و طرز فکر است
با این اوصاف، این طرح ها و مدل ها برای تعادل زندگی کاری روی کاغذ خوب به نظر می رسند، در حالی که در واقعیت، کارمندان همچنان در محل کار خود را خسته می کنند.
بنابراین، آنچه مورد نیاز است یک تغییر پارادایم و طرز فکر کامل است که در آن هم کارفرمایان و هم کارمندان پیمانی را برای اطمینان از اینکه کارمندان فرسودگی نمیکنند و در عین حال سازمانها در کار از دست نمیدهند، منعقد کنند.
در واقع، در تجربه کاری خود متوجه شدهایم که تعادل زندگی کاری یک افسانه است و بیشتر اوقات، همه برنامهها برای این امر فقط در تئوری وجود دارد و در عمل، کسب و کار معمول است.
اینجاست که باید یک فشار سیستمی برای تبدیل تعادل زندگی کاری به عنوان سنگ بنای قوانین و سیاست های سازمانی وجود داشته باشد.
به عنوان مثال، اروپا راه را نشان داده است که چگونه می توان به تعادل زندگی کاری دست یافت، همانطور که قبلاً در مورد فرانسه ذکر شد.
علاوه بر این، بریتانیا نیز اکنون قوانینی دارد که به کارمندان اجازه می دهد برای مسائل مربوط به سلامت روان مرخصی بگیرند.
روی هم رفته، این ابتکارات می تواند آغازی برای انقلاب های سلامتی در محل کار باشد.
در واقع، وقت آن است که سازمانها به کارمندان خود اجازه دهند زندگی رضایتبخشتری داشته باشند، جایی که کار تنها لذت نیست.
نتیجه
در آخر، همهگیری مداوم اوضاع را تا آنجا که به تعادل زندگی کاری مربوط میشود بدتر کرده است. در حالی که قبلاً تصور می شد WFH یک عامل کاهش دهنده استرس است، کار مداوم از خانه به این معنی است که جدایی (از قبل ضعیف) بین کار و خانه اکنون کاملاً محو شده است.
در واقع، WFH چالشهای رفاه کارکنان خود را به وجود آورده است و بسیاری از شرکتها اکنون در تلاش هستند تا با سطوح بالای استرس در میان کارکنان خود که ناشی از عدم ساعات کار ثابت و موارد مشابه است، کنار بیایند.
برای نتیجه گیری، سازمان ها باید بدانند که بدون تعادل مناسب زندگی کاری، آنها به طور موثر غاز طلایی را می کشند .
بدون نظر