چرا باید روی خود سرمایه گذاری کرد
یک موضوع تکراری در بین رهبران و رهبران بالقوه در مورد چگونگی موفقیت در یک اقتصاد با رشد کم و کند است. با کاهش فرصت های شغلی و کاهش دستمزدها، نیاز به رهبران و رهبران مشتاق وجود دارد که مهارت های خود را ارتقا دهند و برای کارفرمایان خود ارزشمند باشند .
به عبارت دیگر، مگر اینکه رهبران خود را برای کارفرمایان خود ضروری نسازند، احتمالاً در صورت کوچک شدن شرکت و نادیده گرفته شدن شرکت برای ارتقاء یا عدم افزایش دستمزد مورد انتظار، ضربه خواهند خورد.
در واقع، از آنجایی که شرکتهای بیشتر و بیشتر به این مشارکتها ارزش بیشتری میدهند تا سابقه کار یا این واقعیت که کارمند به آنها وفادار بوده است، دلیل روشنی برای کارمندان وجود دارد که با سرمایهگذاری روی خودشان و با اطمینان از اینکه مهارتهایشان بیشتر جستجو میشود، در شکار باقی بمانند. بعد از.
مهارت های متقابل عملکردی
به عنوان مثال، کارکنان بخش فناوری می توانند در مهارت های نرم مانند مدیریت افراد، ارتباطات و رهبری سرمایه گذاری کنند در حالی که کارکنان بخش تولید می توانند در یادگیری مهارت های فنی در زمینه فناوری اطلاعات سرمایه گذاری کنند. این بدان معنی است که مهارت های متقابل باید کسب شود و با سرمایه گذاری بر روی این مهارت ها، کارکنان نسبت به همتایان خود برتری خواهند داشت. علاوه بر این، با ارتقاء مجموعه مهارت ها و مجموعه کارها، آنها یک جنبه حیاتی از کامل بودن و تطبیق پذیری را اضافه می کنند که مربوط به یافتن شغل جایگزین در صورت نیاز به تغییر شغل است. بسیاری از رهبران با یک بخش خاص شروع کردند، سپس مهارت های خود را در بخش دیگری تقویت کردند و در نهایت به عنوان رهبران بخش سوم ظاهر شدند. درس واضح در اینجا این است که فرد باید در هر مرحله خود را دوباره اختراع کند و اطمینان حاصل کند که در زمینه های پیشرفته قرار دارد، که این مهارت ها را برتری می دهد. جدای از این، این واقعیت که رهبران باید بر اساس مجموعه مهارت های خود گسترده باشند و دوسویه باشند تا بتوانند جنبه های مختلف مدیریت را مدیریت کنند، نشانه دیگری برای آنها برای یادگیری مهارت های جدید در هر مرحله است. در واقع، در یک اقتصاد با رشد آهسته، بهترین راه برای مرتبط ماندن این است که روی خود سرمایه گذاری کنید و اطمینان حاصل کنید که از سایرین در گروه جلوتر است.
نمونه هایی از دنیای تجارت
یک نمونه کلاسیک از اینکه چگونه رهبران خود را دوباره اختراع می کنند عظیم پریمجی از Wipro است که در کسب و کاری که هیچ ارتباطی با فناوری اطلاعات ندارد شروع کرد، سپس شرکت را برای استقبال از انقلاب فناوری متنوع کرد و اکنون یکی از ثروتمندترین افراد در کشور است. . این نشانه روشنی است که رهبران باید برای هر مرحله در زندگی آماده باشند و نباید در یک پیچ و تاب زمانی گیر کنند. مثال رهبران دیگری مانند استیو جابز که اگرچه به فضای دیجیتال ادامه دادند، با این وجود میتوانستند پیشبینی کنند که باد به کدام سمت میوزد و از این رو، در فضای نوظهور موبایل به موفقیت تبدیل شد.
افکار بسته
در نهایت، رهبران با سرمایهگذاری روی خود، میتوانند با مثال و همراهی به دیگران کمک کنند، جایی که یادگیری متقابل از یکدیگر به گسترش مجموعه مهارتها و همچنین گسترش قابلیتهای فرد کمک میکند.
بدون نظر