در این چشمانداز کسبوکار به هم پیوسته و یکپارچه، به رهبران مشتاق توصیه میشود که از این قانون ساده پیروی کنند که سازمانشان به اندازه ضعیفترین حلقه قوی است و از این رو، آنها باید اطمینان حاصل کنند که تمام بخشهای زنجیره تأمین پیچیده که سازمانشان را تشکیل میدهند، به یک اندازه هستند. قوی . ما می توانیم این را با استفاده از یک استعاره ساده توضیح دهیم. به عنوان مثال یک زنجیر را در نظر بگیرید. اگر نیروی کافی از هر دو طرف به آن وارد کنید، ضعیف ترین حلقه زنجیر میشکند که منجر به شکستن زنجیره میشود. به طور مشابه، اگر سازمان شما نقطه ضعفی داشته باشد، این خنثی سازی خواهد بود، زیرا زمانی که نیروهای رقابتی بر سازمان شما فشار می آورند، به همان شکلی که زنجیره شکسته می شود، شکسته می شود. این یک یادگیری قدرتمند است که بسیاری از رهبران در دنیای شرکت ها آن را به سختی آموختند.
نکته اینجاست که بسیاری از رهبران فکر میکنند که با تمرکز بر چند بخش، منطقه یا منطقه عملیاتی، میتوانند کار بقیه را راحت کنند. با این حال، رویدادهای اخیر نشان داده است که فشار بی امان نیروهای بازار، سازمان را مستعد خرابی می کند و در جایی که ضعیف ترین سازمان را دارد، بیشترین ضربه را به سازمان وارد می کند.
این را می توان در مشکلات اخیر در صنعت هواپیمایی مشاهده کرد که در آن همه فکر می کردند که کاهش کرایه ها و حذف گزینه های خدمات کامل لزوماً به حجم بالاتر و افزایش سود تبدیل می شود. چیزی که آنها به آن فکر نمی کردند این واقعیت بود که چشم انداز تجاری که در آن شرکت های هواپیمایی در آن فعالیت می کنند با افزایش هزینه های سوخت، هزینه های عملیاتی و کاهش عمومی مسافران به دلیل رکود به طرز وحشیانه ای تغییر کرده است. این بدان معناست که علیرغم تمرکز بر یکی از جنبههای کسبوکار که فکر میکردند در زمینه قوی است، نقاط ضعف مدلهای کسبوکار خود را نادیده گرفتند.
به طور مشابه، مثال شرکت های نرم افزاری و BPO گویا است. آنها نیز فکر می کردند که رقابت بر سر مزیت هزینه برای حفظ آنها کافی است. با این حال، با توجه به ظهور کشورهای دیگر با مزیت زبان و هزینه مشابه هند، این شرکت ها اکنون متوجه شده اند که جنبه کیفی که به طور سنتی در برخی از مناطق عملیاتی ضعیف بود، تبدیل به پاشنه آشیل آنها شده است. قهرمان اساطیری یونان، آشیل، تنها یک نقطه ضعف داشت که توسط اسپارت ها مورد سوء استفاده قرار گرفت. از این رو، درسهایی از گذشته و همچنین حال نشان میدهد که هر سازمانی به اندازه ضعیفترین حلقهاش قوی است و بنابراین، رهبران کسبوکار نمیتوانند حتی جنبههای ظاهراً ساده را نادیده بگیرند.
در نهایت، قانون مورفی بیان میکند که اگر مشکلی پیش بیاید، این اتفاق خواهد افتاد. بنابراین، پیامدها برای رهبران کسب و کار روشن است. آنها باید کل سازمان را با خود حمل کنند و هیچ بخش خاصی را به عنوان جزئی یا بی اهمیت رها نکنند . رهبران آینده باید با پیوستگی بیشتر و پیچیدگی بیشتر مبارزه کنند و از این رو، آنها باید آماده دفاع از زنجیره سازمانی خود در برابر حمله رقبا باشند. در پایان، هیچ جنبه ای را نادیده نگیرید و فکر کنید که جزئی یا بی اهمیت است. ممکن است دوباره به سراغ شما بیاید.
بدون نظر