عصر ملی گرایی و پوپولیسم برای کسب و کارها در سراسر جهان چه معنایی دارد؟

ما در عصر ناسیونالیسم و ​​پوپولیسم هستیم. تا کنون، در حدود پنج دهه گذشته، جهانی‌سازی و جهانی‌گرایی بر سر و سامان می‌دادند و کسب‌وکارها در همه جا مجبور بودند در خارج از کشور گسترش یابند یا در جستجوی بازارهای جدید یا برای راه‌اندازی مراکز تولیدی که بتوانند از در دسترس بودن مواد خام و نیروی کار ارزان برای کسب سود سرمایه‌گذاری کنند. .

در واقع، اجماع عمومی در میان سیاستگذاران غربی و رهبران تجاری این بود که جهانی شدن اینجا باقی مانده است و بهتر است تا آنجایی که ممکن است بسیاری از کشورهای جهان از این کار استفاده کنند.

با این حال، از زمان رکود بزرگ در سال 2008، به نظر می رسد که جهان در پشت دیوارها و موانع تجارت آزاد و حرکت آزاد سرمایه و مردم عقب نشینی می کند.

شرایط به گونه ای شده است که جنگ های تجاری بین ملت ها در گرفته است و در همه جا و هر جایی که مهاجران و خارجی ها مانند گذشته از آنها استقبال نمی کنند.

این چالش اصلی زمان برای رهبران کسب‌وکار است و تا حد زیادی به این بستگی دارد که آن‌ها چقدر در گذار از جهانی‌سازی به ملی‌سازی و از اقتصاد آزاد به پوپولیسم پیش می‌روند.

برخی از رویدادها و روندهای اخیر که باید همه رهبران کسب و کار را نگران کند

به عنوان مثال اخبار اخیر در هند را در نظر بگیرید که در آن وزرای ارشد دو ایالت برجسته و صنعتی، آندرا پرادش و مادهیا پرادش، قوانین آزمایشی را وضع کرده اند که رزرو اجباری را برای افراد محلی در بخش خصوصی تا حدود 75٪ الزامی می کند.

معنای این قوانین این است که مهاجران سایر ایالت‌ها دیگر برای استخدام در این ایالت‌ها استقبال نمی‌کنند و اگر شرکت‌های بخش خصوصی نتوانند استعدادهای محلی کافی برای پر کردن مشاغل را پیدا کنند، باید آنها را آموزش دهند تا آنها را برای شغل مناسب کنند.

بنابراین، این نمونه بارز این است که چگونه ولادت و الزامات صرفاً محلی باعث ایجاد اشتغال و صنعت در بسیاری از ایالت های هند می شود.

در واقع، این وضعیت در ایالات متحده نیز است که در آن پرزیدنت ترامپ از شرکت‌های آمریکایی می‌خواهد که ابتدا آمریکا را قرار دهند و سپس به خارج از کشور نگاه کنند.

به همین دلیل است که شرکت فناوری اطلاعات هند، Infosys، آمریکایی های بیشتری را برای کارکنان دفاتر خود در ایالات متحده استخدام می کند. در صورت تداوم این روندها، ممکن است به زودی شاهد منظره شرکت‌های داخلی باشیم که به تنهایی نیروی کار بومی را استخدام می‌کنند و به تنهایی به مصرف‌کنندگان داخلی می‌فروشند، بدون اینکه در خارج یا خارج از کشور قرار بگیرند. بنابراین، ناسیونالیسم و ​​پوپولیسم در حال حاضر بسیار مورد توجه است.

رهبران کسب و کار برای مقابله با چالش ها چه کاری می توانند انجام دهند؟

بنابراین، در این سناریو، رهبران کسب و کار باید چه کاری انجام دهند تا شرایط را کاهش دهند یا با آن وفق دهند؟

برای شروع، اگر آنها افکار جهانی دارند، می توانند با دولت های مربوطه خود لابی کنند تا طعمه احساسات ناسیونالیستی و پوپولیستی نشوند و در عوض، بخواهند که وضعیت موجود ادامه یابد.

در حالی که چنین تلاش‌های لابی‌گری ممکن است احساسات را تحت تأثیر قرار ندهد، این امکان کاملاً وجود دارد که لابی‌های تجاری و صنعتی به خوبی و واقعاً قدرتمند باشند که بودجه خود را از احزاب سیاسی و سیاستمداران پس بگیرند تا اطمینان حاصل کنند که آنها در صف قرار می‌گیرند.

با این حال، این چیزی است که مستلزم اقدام جمعی و انسجام بی سابقه در میان بازیگران مختلف صنعت است.

جایگزین دیگر، انطباق با شرایط و جهت دهی مجدد استراتژی های تجاری برای انعکاس واقعیت های جدید است.

این چیزی است که هر رهبر تجاری ارزش پول خود را در طول سالها آموخته است که در آن آنها ناملایمات را به فرصت تبدیل می کنند و تضمین می کنند که در صدر بازی و جلوتر از منحنی قرار می گیرند.

با این حال، گردهمایی‌های بین‌المللی رهبران تجاری در داووس بر چگونگی تعدیل و در عین حال حصول اطمینان از ماندن جهانی‌سازی در طرح چیزها متمرکز شده‌اند. بنابراین، بهترین امکان هر دو جهان در اینجا وجود دارد.

چالش های فرهنگی، اتوماسیون و استراتژی های مقابله ای

از سوی دیگر، چالش‌های فرهنگی خاصی وجود دارد که رهبران کسب‌وکار با واکنش‌های منفی علیه جهانی‌سازی و ظهور پوپولیسم مواجه هستند.

آنها دیگر نمی توانند مدیران خارجی را به خارج از کشور بفرستند و انتظار دارند که از آنها به خوبی استقبال شود، به خصوص که احساسات ضد خارجی در بسیاری از کشورها ریشه دوانده است.

علاوه بر این، نظارت فزاینده ای در مورد حقوق و مزایایی که به مدیران ارشد خود می دهند وجود دارد.

با این اوصاف، چیزهای زیادی وجود دارد که هنوز ثابت است و به این موضوع مربوط می شود که چگونه سرمایه داری به عنوان موتور محرکه اقتصاد زیر سوال نمی رود.

به عبارت دیگر، یک پذیرش مشخص وجود دارد که مدل اقتصادی خوب است و تنها چیزی که در نظر گرفته می شود، تغییرات اندکی در نحوه کار موتور است.

البته، این احساس نیز وجود دارد که اتوماسیون بسیاری از مشاغل را منسوخ می کند و از این رو، بسیاری از روندهای همگرا و واگرا وجود دارد که رهبران کسب و کار باید با آن دست و پنجه نرم کنند.

اینها چالش های اصلی دوران پیش از خود هستند و باید دید که چگونه می توانند با روندهای سریع و سیالی که بر تجارت آنها تأثیر می گذارد و بر کارمندان و سایر سهامداران آنها تأثیر می گذارد، کنار بیایند.

پیمایش جاده سنگی پیش رو با ارزش ها

راه خروج یا مسیر پیمایش در جاده صخره‌ای پیش رو، در رویکردی وظیفه‌شناسانه برای اداره کسب‌وکارها نهفته است، به‌جای کنار گذاشتن فعالیت‌های خارجی آن‌ها و رها کردن کارکنان آن‌ها.

علاوه بر این، چالش‌های فرهنگی باید با حساسیت برخورد شود تا مبادا این چالش‌ها موجب آزار هر یک از ذینفعان شود.

از سوی دیگر، کثرت گرایی و تنوع را نباید رها کرد و این دوباره چالش دیگری است که رهبران کسب و کار در عصر حاضر با آن مواجه هستند. برای نتیجه گیری، در حالی که آینده ناشناخته است، بسیاری از جنبه های شناخته شده وجود دارد که رهبران کسب و کار می توانند از آنها برای یافتن راه بهتری برای مقابله با چالش ها استفاده کنند.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *