مدیریت شغلی عبارت است از برنامه ریزی آگاهانه برای فعالیت ها و درگیری های فرد در مشاغلی که در طول زندگی خود برای تحقق بهتر، رشد و ثبات مالی انجام می دهد. این یک فرآیند متوالی است که از درک خود شروع می شود و آگاهی شغلی را در بر می گیرد.

شغل یک فرد تنها منبع بیان طبیعی خود است. یک مکتب فکری کار را هدف زندگی و منبع بیان خود و هدف وجود یا هستی توصیف می کند. با این حال برخی دیگر بر این باورند که بین شغل و زندگی یک فرد تفاوت زیادی وجود دارد. در هر صورت، شغل جزء لاینفک زندگی و در نتیجه نیاز به مدیریت آن است.

مدیریت شغلی کم و بیش مانند مدیریت سازمانی است. بالاخره یک سازمان چیزی جز مجموعه ای از افراد نیست! فرآیند مدیریت شغلی با تدوین اهداف و اهدافی که کوتاه مدت هستند یا قرار است در کوتاه مدت به دست آیند آغاز می شود.

این یک کار خسته کننده در مقایسه با یک هدف شغلی بلندمدت است که ماهیت بیشتر یا رویایی دارد. از آنجایی که هدف کوتاه مدت یا فوری است، بیشتر کنش محور است. دوم اینکه هر روز و هر لحظه به موفقیت نیاز دارد. باز هم این مرحله برای کسانی که از فرصت های موجود آگاه نیستند یا کاملاً از استعدادهای خود آگاه نیستند، می تواند بسیار دشوار باشد. هر چقدر اهداف مشخص تر، قابل اندازه گیری و قابل دستیابی بیشتر باشد، شانس به ثمر نشستن برنامه مدیریتی وجود دارد.

دستیابی به هدف مستلزم یک استراتژی خوب است که مستلزم یک برنامه عمل برای رسیدن به هدف است. این باید با تهیه پیش نویس یا ایجاد رویه ها / خط مشی ها / هنجارها یا قوانینی که بر عملکرد یا عملکرد حاکم است دنبال شود.

مرحله نهایی در فرآیند مدیریت شغلی، ارزیابی برنامه مدیریت شغلی برای اطمینان از پیشرفت است یا در صورت نیاز به ایجاد تغییراتی در برنامه دوم است.

همچنین می‌توان از خدمات آزمون‌های ارزیابی شغلی مختلف در مراحل مختلف برای انتخاب مسیرهای شغلی استفاده کرد که با آن‌هایی که دوست دارند و دوست ندارند، نقاط قوت و ضعف هستند. این تست‌ها از آزمایش‌هایی که کوچک و مختصر هستند تا آزمایش‌هایی که جزییات جزئی را ارائه می‌کنند، متغیر است. برخی از تست‌هایی که ممکن است فرد بخواهد انجام شود عبارتند از MBTI (نماگر نوع مایرز و بریگز)، SDI (فضای استقرار قدرت) و هوش چندگانه در میان سایر موارد.

مسئولیت مدیریت شغلی بیشتر بر عهده خود فرد است تا کارفرما . حصول اطمینان از توسعه شخصی از نظر مهارت ها، شایستگی ها، تغییر نگرش با گذشت زمان مواردی هستند که فرد ممکن است نیاز داشته باشد به تنهایی از آنها مراقبت کند. اهداف کوتاه مدت باید برآورده شوند و ارزیابی شوند. اهداف بلندمدت شغلی باید با تغییر در سناریوی اشتغال و خود بازنگری شوند. سازمان‌ها ممکن است نگران نباشند یا با اولویت‌های شما در شغل و زندگی هماهنگ باشند. اغلب مشاوره در ارزیابی شغل و چشم اندازهای آینده و ایجاد شفافیت در ارزش ها کمک بزرگی می کند زیرا با گذشت زمان دچار تغییر می شوند!

بدون نظر

پاسخ دهید