با چالشهای تجاری در حال تحول و متنوع، رویکرد مدیریت منابع انسانی نیز دستخوش تغییر پارادایم شده است. مزیت رقابتی که از طریق فناوری، محصولات و اطلاعات جدید به دست میآید، عمر کوتاهی دارد و به شدت در حال تبخیر است. تنها ویژگی متمایز کننده از رقابت که باقی مانده است، مهارت ها و مشارکت کارکنان است. بنابراین رهبری سازمانی نقش مهمی را ایفا می کند زیرا آنها به طور مستقیم بر عملکرد و افراد سازمان تأثیر می گذارند. یک چارچوب شایستگی به خوبی تعریف شده و یکنواخت اولین گام به سوی یک رویکرد سازمان یافته به مدیریت منابع انسانی سازمان است.
نیاز دائمی به افزایش کارایی و ایجاد و ارائه ارزش در هر تراکنش وجود دارد. بنابراین ضروری است که از یک رویکرد علمی تر مانند شایستگی ها برای تعریف و درک دانش، مهارت ها و نگرش مورد نیاز برای انجام مؤثر یک کار استفاده شود. ارزیابی عملکرد یک کارمند بر اساس شایستگی های از پیش تعریف شده و شاخص های رفتاری آنها، به نوبه خود ارزیابی مبتنی بر شایستگی نامیده می شود .
شرط اولیه برای ارزیابی مبتنی بر شایستگی، چارچوب صلاحیت کاملاً تعریف شده سازمان است. در حالت ایده آل، چارچوب شایستگی باید با اهداف بلندمدت سازمانی و چشم انداز و مأموریت آن همسو باشد. سپس این شایستگیها باید در چارچوب وظایفی که کارکنان در سطوح مختلف انجام میدهند، تفسیر شوند، بنابراین شایستگیای مانند تقویت کار گروهی برای یک رهبر ارشد مانند COO بهطور متفاوتی تعریف میشود و باید بیشتر برای یک مدیر جوان زمینهسازی شود.
شایستگی ها مانند ستاره قطبی برای سازمان به ویژه رهبران ارشد هستند و به عنوان یک بررسی دائمی برای کارکنان عمل می کنند تا تلاش های خود را برای به دست آوردن نتایج خاص هدایت و هدایت کنند. از آنجایی که شایستگی ها قابل ارزیابی و تحلیل هستند. این یک ارزیابی نسبتاً عینی از عملکرد یک کارمند می دهد. بهترین بخش در مورد شایستگی ها این است که می توان آنها را برخلاف ویژگی های شخصیتی که برای یک فرد مشخص می کند، آموخت. اگر سازمان معیارهای حیاتی برای موفقیت خود را در قالب شایستگی های اصلی شناسایی کند، می توان آنها را به کل سازمان تقسیم کرد.
داشتن چارچوب شایستگی و ارزیابی های مبتنی بر آن تصویری جامع از نقشه مهارت سازمان، نیازهای توسعه و رهبران بالقوه ارائه می دهد و در نتیجه رویکرد مدیریت استعداد موثر را تعریف می کند. از دیدگاه کارمندان، آنها درک بهتری از پیشرفت بالقوه شغلی خود پیدا می کنند که تعامل آنها با سازمان را بیشتر می کند.
در رویکرد ارزیابی مبتنی بر شایستگی، سازمانها میتوانند مدلی ساختاریافته برای ادغام شیوههای مدیریتی خود بیابند. یک رویکرد سیستماتیک مانند این میتواند به تعریف اولویتهای سازمانی به وضوح کمک کند و استراتژیهای منابع انسانی را برای ایجاد و ایجاد رفتارهای کلیدی که مطلوب هستند و پاداش میدهند، هماهنگ کند. همچنین کارکنان فردی را مسئول و مسئول عملکرد و یادگیری و توسعه خود می کند و در عین حال فرهنگ شفافیت را ایجاد می کند. و مهمتر از همه ، ارزیابیهای مبتنی بر شایستگی یک گام فراتر میرود تا به درک تناسب فردی و سازمانی برای تصمیمگیری صحیح در مورد استخدام، نقطه شروع چرخه زندگی کارکنان در سازمان، برسد .
بدون نظر