لمس انسان: مهارت کلیدی که برای دوام بیشتر از ماشین ها به آن نیاز دارید
چه چیزی انسان ها می توانند انجام دهند و ماشین ها نمی توانند؟ یا، چه چیزی به شما کمک می کند تا شغل خود را از اتوماسیون حفظ کنید و از جایگزینی با ربات جلوگیری کنید؟ مشاغل مورد تقاضا در آینده چه مشاغلی هستند که برخی مشاغل را از نظر اتوماسیون و تقاضا برای کارگران انسانی حیاتی تر از مشاغل دیگر می کند؟
پاسخ به همه این سؤالات در روشی نهفته است که کارگران انسانی باید آنها را ارزشمند کنند تا اطمینان حاصل شود که مشاغل آنها از بیکاری به دلیل اتوماسیون در امان است. در واقع، کارشناسان پیشبینی میکنند که علیرغم تیرگی و ناکامی پیرامون اتوماسیون و تهدید مشاغل، برخی از مشاغل وجود دارند که تقاضا برای نیروی انسانی بالا خواهد ماند .
اینها مشاغلی هستند که در آن ها “لمس انسانی” در مقایسه با مهارت های فنی و دامنه ای که معمولاً به دنبال آن هستند، تعیین کننده اصلی است. در واقع، ما هنوز به مرحلهای نرسیدهایم که رباتها بتوانند مانند انسان فکر و احساس کنند، اما در حال رسیدن به آن هستیم، و از این رو، این امر بر اهمیت مهارتهایی مانند تصمیمگیری، حل مسئله، هوش هیجانی، تفکر انتقادی و فرهنگی تأکید میکند. و حساسیت رفتاری
چند مهارت خاص برای نیروی کار آینده
برای مثال، حساسیت فرهنگی و رفتاری را در نظر بگیرید که اغلب در جهان به ویژه جهانیزداییشده و بومیسازی فزاینده ما مورد نیاز است. در حالی که رباتها میتوانند وسایل نقلیه را تعمیر کنند و قطعات بسازند، و همچنین کارهای معمولی را انجام دهند، آیا میدانند چگونه با مشتری یا کارمند خود بر اساس حساسیتهای فرهنگی او رفتار کنند؟
به عبارت دیگر، در حالی که رباتها ممکن است در ساخت و حتی انجام عملهای جراحی ماهر باشند، آیا از «آداب کنار تخت» یا «اطمینان آرامشبخش» یک جراح باتجربه برخوردار خواهند بود که به دلیل قرار گرفتن در معرض او میتواند بیمار را در عمل راحت کند. تئاتر؟
در واقع، عصر نوظهور شخصیسازی برای هر کسی که میتواند مانند انسان فکر و احساس کند، با وجود این واقعیت که رباتها و رباتهای مجهز به هوش مصنوعی (هوش مصنوعی) میتوانند کد بنویسند، کالاها را بسازند و در میز جلوی مشتری کار کنند، فضای کافی دارد.
علاوه بر این، آیا یک ربات به طور فلسفی درباره زندگی و طبیعت انسان فکر می کند و در مواقع حساس بر اساس یک قطب نما اخلاقی و اخلاقی تصمیم می گیرد؟ بنابراین، در واقع این مورد است که هنرهای لیبرال و علوم انسانی تا آنجا که به اهمیت آنها برای مشاغل آینده و مشارکت نیروی کار علاوه بر اشتغال پذیری مربوط می شود، باز می گردند.
آنچه رهبران کسب و کار، سیاست گذاران دولتی و متخصصان آموزشی باید انجام دهند
این امر برای همه ذینفعان، اعم از شرکت ها، سیاست گذاران دولتی، آموزش دهندگان، فعالان و افراد، پیامدهایی دارد. در حالی که شرکتها باید در مهارتهای مجدد کارکنان خود سرمایهگذاری کنند تا با چالشهای اتوماسیون و از دست دادن شغل به همین دلیل مقابله کنند، دولتها باید در بخشهای آموزشی خود سرمایهگذاری کنند تا به تواناییهای تفکر کلنگر و انتقادی اهمیت بیشتری دهند.
علاوه بر این، مربیان نیز باید اطمینان حاصل کنند که آنچه در طیف مهدکودک تا پس از فارغ التحصیلی (یا KG تا PG) آموزش داده می شود، به جای تمرکز محدود بر مهارت های فنی و حوزه، نیازهای کارگران آینده را منعکس می کند .
بهعلاوه، رهبران کسبوکار که در رویکرد خود بهطور فزایندهای محلی میشوند، باید اصرار داشته باشند که کارکنانشان از نظر فرهنگی حساس هستند و میتوانند در محیطهایی کار کنند که خواستههای فرامحلی شغل مستلزم دانش پیشرفته در مورد آداب و رسوم محلی و درک غنی از تاریخ و میراث است.
اگرچه ممکن است این غیرواقعی یا آرمانشهری به نظر برسد، اجازه دهید به شما اطمینان دهیم که کارشناسان سازمانی و رهبران تجاری در سرتاسر جهان و بهویژه در ایالات متحده و استرالیا دیدگاههایی را که تاکنون مورد بحث قرار گرفته است، مطرح میکنند.
آنچه WEF (مجمع جهانی اقتصاد) یا سازمان دهنده داووس توصیه می کند
در واقع، حتی WEF (مجمع جهانی اقتصاد) که نشست سالانه داووس را سازماندهی میکند، گردهمایی «حرکان و تکاندهندهها» اقتصاد جهانی با پیشنهادات و توصیههایی برای آمادهسازی نیروی کار آینده متناسب با زمانه مطرح شده است. به عنوان مثال، تفکر انتقادی و هوش هیجانی مهارت هایی هستند که تا آنجا که به نیازهای نیروی کار در آینده مربوط می شود، در آزمون زمان مقاومت خواهند کرد.
گزارش Reskilling the Workforce Report که اخیراً توسط WEF منتشر شده است، کارفرمایان را برای آموزش کارکنان فعلی خود در مورد مهارتهایی که تاکنون ذکر شد، از جمله تواناییهای ارتباطی عالی و نیاز آنها به تواناییهای تفکر سیستمی برتر، آموزش میدهد.
در همین گزارش همچنین اشاره شده است که چگونه میتوان مهارتهای فنی و حوزه را در طول سالها با کار در یک صنعت یاد گرفت، برخی از مهارتها مانند حساسیت جنسیتی و نژادی و همچنین توانایی برقراری تعادل بین برنامهها و علایق رقابتی که از تصمیمگیرندگان مورد نیاز است، به سازمانی نیاز دارند. پشتوانه واقعی سازی
در واقع، با توجه به دنیای بیش از حد قطبی که در آن زندگی می کنیم، نیروی کار آینده باید اطمینان حاصل کند که تسلیم منفی نشوند و همدلی و ارتباط عاطفی با همکاران خود را حفظ کنند. بنابراین، EQ یا Emotional Quotient به اندازه IQ یا Intelligence Quotient مهم است.
کاری که شما به عنوان یک حرفه ای مشتاق یا شاغل باید انجام دهید
بهعنوان یک حرفهای مشتاق یا شاغل، میتوانید با تمرکز بر ترکیبی از دامنه و به اصطلاح مهارتهای نرم، برای آینده آماده شوید که این اطمینان را میدهد که شما عقب نمانید یا شغلتان به دلیل اتوماسیون بیهوده شود. همانطور که عنوان این مقاله می گوید، وجه تمایز مشاغل آینده در روشی است که ما می توانیم فناوری را به جای چشم پوشی از آن تقویت کنیم. البته، همیشه میتوان استدلال کرد که الکسا یا سیری میتوانند مانند انسانها فکر کنند و با تغییرات فنآوری که به طور فزایندهای شتاب میگیرد، چه کسی میداند که رباتها در آینده ممکن است به چه چیزی تبدیل شوند. با این حال، به گفته بسیاری از کارشناسان، بهتر است به جای تسلیم شدن در برابر چیزی که اکنون به عنوان اجتناب ناپذیر تبلیغ می شود، روی مهارت هایی که در اینجا بحث می شود سرمایه گذاری کنید.
بدون نظر