سازمان ها متوجه شده اند که در سناریوهای تجاری امروزی که دائماً در حال تغییر هستند، با ارزش ترین منبعی که باید از آن استفاده کرد، منابع انسانی است. این به معنای نه تنها جذب کرم دالکرم و حفظ آنها، بلکه به معنای با انگیزه و متعهد نگه داشتن آنها برای دستیابی به اهداف سازمان است.

اگرچه تعامل کارمندان (EE) به عنوان یک کلمه کلیدی تجاری، از زمانی که صنایع خدمات اقتصادی جدید مانند IT (فناوری اطلاعات) و ITES (IT خدمات را قادر می‌سازد) شروع به تحقیق و پژوهش کرده است، منشاء تعامل به قدمت خود بشر است.

ما سعی خواهیم کرد و با نگاه کردن به ریشه‌های شیوه‌های تعامل، تعامل کارکنان را همانطور که امروزه توسط سازمان‌ها استفاده و اجرا می‌شود، رمزگشایی و تعریف کنیم.

خاستگاه تعامل کارکنان

تاریخ ثبت می‌کند که حدود 2300 سال پیش، اسکندر (356 قبل از میلاد – 323 قبل از میلاد) توانست با سال‌ها نبرد در سراسر قاره‌ها، کیلومترها دورتر از وطن، پیشروی کند و سرزمین‌های ناشناخته را فتح کند، زیرا او ارتشی درگیر داشت که مایل بود از آن پیروی کند. فرمانده .

معروف است که اسکندر با اطمینان از گذراندن وقت چهره با افرادش، گوش دادن و رسیدگی به شکایات، اطمینان از پرداخت به موقع حقوق، لباس پوشیدن مانند بقیه ارتش خود و مهمتر از همه با رهبری از جلو، به نیروی کار مشغول دست یافته است.

اخیراً، در جنگ جهانی دوم، آمریکایی ها بودجه زیادی را برای تحقیق در مورد رفتار سربازان خود تأمین کردند تا بتوانند آمادگی جنگی آنها را پیش بینی کنند.

تاریخ مملو از نمونه هایی از رهبرانی است که مردان خود را با ایجاد یک تعهد روانی بین مردان خود و ایدئولوژی آنها برای رسیدن به عظمت رهبری کرده اند. در این قرارداد روان‌شناختی، ریشه‌های نظریه‌های تعامل کارکنان امروزی که توسط سازمان‌ها ارائه شده‌اند، نهفته است.

تعریف مشارکت کارکنان

نیروی کار متعهد نتایج کسب و کار بهتری را ایجاد می کند، مشاغل را افزایش نمی دهد و مهمتر از آن سفیر سازمان در همه زمان ها است. این تعامل زمانی حاصل می‌شود که افراد سازمانشان را به کارشان احترام می‌گذارد، کارشان به اهداف سازمان کمک می‌کند و مهم‌تر از آن آرزوهای شخصی‌شان برای رشد، پاداش و دستمزد برآورده می‌شود.

گروه هی عملکرد مشارکتی را اینگونه تعریف می کند: « نتیجه ای که با تحریک اشتیاق کارکنان به کارشان و هدایت آن به سمت موفقیت سازمان به دست می آید. این نتیجه تنها زمانی حاصل می شود که کارفرمایان یک قرارداد ضمنی به کارکنان خود پیشنهاد دهند که رفتارهای مثبت خاصی را در راستای اهداف سازمان برانگیزد …

Lanphear EE را اینگونه تعریف می کند: “ارتباط کارکنان با سازمانشان” Lanphear همچنین از این موضوع حمایت می کند که “وقتی کارمندان واقعاً به تجارت اهمیت می دهند، احتمال بیشتری دارد که مایل بیشتری را طی کنند.”

تعاریف، همانطور که مشاهده شد، بر کارفرما و همچنین کارمند تمرکز دارند. نیروی کار هزار ساله امروزی با توجه به فرصت‌های یادگیری، آگاه‌تر، مرتبط‌تر و مایل به کار هستند. رشد شخصی، فرصت هایی برای یادگیری و کاوش در حال تبدیل شدن به یک محرک اصلی است. حقوق صاحبان سهام بیشتر از دستمزد نیروی محرکه است. تامین نیازهای در حال تغییر برای پرورش کارکنان متعهد، نیاز روز است.

در نتیجه، درک محرک‌های تعامل کارکنان، اندازه‌گیری و افزایش تعامل، نوید عملکرد بهتر تجاری توسط سفیران سازمان را می‌دهد که مانند کارآفرینان کار می‌کنند و به حفظ رشد سازمان از طریق نوآوری و جابجایی کمتر کارکنان کمک می‌کنند.

 

بدون نظر

پاسخ دهید